زهرا عذاب وجدان می گیرد
واقعا شما موجودات کوچولو چقدر جالبین برای خودتون دنیایی هستین ...و من عاشق دنیاتون. دیروز زهرا جون داشت با دختر عموش بازی می کرد که ی دفعه دختر عموش اعتراض کنان اومد طرف من و گفت "زهرا منو با چوب زده"من ولی هر چی نگاه کردم چوبی اونجا نبود گفتم"اینجا که چوب نیست زهرا تو فاطمه رو زدی؟"و زهرا با کمال پ ر ر و ی ی گفت که "بله و آلت جرم هم نشون داد"با شیرازه زده بود کنار چشم دختر عموش واااای اگه میخورد تو چشمش چی ....و همون موقع بابای فاطمه اومد دنبالش و بردش زهرا گریان که چرا رفت منم گفتم"بهله وقتی جنابعالی می زنیش اونم باهات بازی نمیکنه و میره"زهرا گفت"رفته پ...