پایان پروژه اول
بالاخره زهرا جون تو 2 سال و 4 ماه و چند روزگیش به نخوردن شیشه عادت کرده اینجوری براش بهتره تو 3روز اول واقعا سخت بود خیلی سخت تو خواب همش دنبال شیشه میگشت گریه می کرد و روزا انگار نخوابیده باشه پکرو بی حوصله بود...ولی خب بالاخره تموم شد البته نه به صورت کامل اما بهتر شده قبل خواب خودش میگه نی نی گلابم (یا حسنی میخواد پر بزنه )برام بخون بخوابم میگم خب بیا رو پام بخواب چون اینجوری زودتر خواب میره میگه نه خودم بلدم بخوابم و بعد تا میام کتابه رو بخونم البته اسمش نی نی گل گلابم هست خودش همشو میخونه و خواب نمیره اما من اینقدر براش چرت و پرت تعریف میکنم تا بخوابه و در مورد غذاش هم اگه براش غذای خونگی درست ...