غذا دادن به مورچه!
مثل همیشه با حرص و جوش داشتم سعی میکردم دخترم غذا بخوره که ی دفعه سرو کله ی ی مورچه پیدا شد ودخترم اون بخت برگشته رو دید و گرفتش و بعد یک دونه برنج ورداشت و روی سر مورچه بیچاره فشار میداد با تاکید میگفت:"مورچه غذا خور آفرین خور" خندم گرفت با خودم فکر کردم شاید فشاری که من رو دخترم میارم معادل فشار روی مورچه ی بین انگشتای اونه ولی خب واقعا نمیشه بی خیال بود.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی