زهرا جونزهرا جون، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره

برای دخترم زهرا

آدمک کاغذی

دیدم حجم وسیعی کاغذ باطله جمع می شود که دو رو نوشته شده اند بخاطر همین اومدم ی سری کاغذ باطله رو جمع کردم و توی آب خمیرش کردم زهرا هم بود و کمکم کاغذها را پاره می کرد و توی آب می خیساند بعد از اینکه خوب خیس خوردن آنها را گلو له کنید2 گلوله بزرگ و یک گلوله کوچک تر برای سرش برای دست هایش می توانید از خلال دندان یا چوب کبریت استفاده کنید بعد که گلوله ها خشک شدن آنها را به هم بچسبانید  چشم و دهان با خودکار یا ماژیک برایش بکشید یا پولک و مهره یا...بچسبانید       ...
10 خرداد 1393

استفاده از چوب بستنی برای بالا بردن دقت رنگ آمیزی

برای بالا بردن دقت رنگ آمیزی در کودک23ماهه ام به او چند عدد چوب بستنی دادم و از او خواستم با مداد شمعی آنها را رنگ کند به این ترتیب چون مرز رنگ آمیزی مشخص است زهرا سعی می کرد از مرز بیرون نزند                                                                   ...
9 خرداد 1393

کارهای امروز ما

دخترم حباب درست کرد با پوست موز براش ماهی درست کردم زهرا هم اینها رو درست کرد که خوشبختانه تقلیدی نبود و با علاقه ی خودش صف می داد این طرح از خودش بود و خیلی خوشم اومد با پشت سر هم گذاشتن مقواها می گفت قطار درست کردم و صدای قطار در می آورد   همین کارهای ساده را جدی بگیریم خلاقیت همین است   ...
8 خرداد 1393

از عروسک های ساده به عنوان پازل استفاده کنید

اجزای عروسک را از هم جدا کنید و از کودک بپرسید هر کدام باید کجا باشد البته چون جا زدن اجزا برای زهرا سخت بود من فقط از او جای اجزا و لباس ها را می پرسیدم وخودم برایش جا می زدم ...
8 خرداد 1393

روز پر ماجرا

روز پر ماجرا امروز صبح  بعداز اینکه با زهرا باغچه را آب دادیم زهرا شروع به بهانه گیری کرد و بهم گفت ماهیش رو میخواد البته ماهیش خیلی وقته مرده ولی هراز گاهی دخترم فیلش یاد هندوستان میکند بهش ی شیشه آب معدنی دادم موقتا مجاب شد و شرو ع کرد به چپاندن کاغذ در آن اما طولی نکشید که دوباره شروع کرد بنا براین رفتم و ماهی یخ زده داخل یخچال را در آوردم تو ی سینی گذاشتم زهرا با دقت بهش نگاه میکرد و میگفت"مامان چشاش بزرگه...باید شنا کنه...مامان ابروش کو؟"من ابرو نداره عزیزم.زهرا"مامانش براش ابرو بیاره.مامان دستاش کو؟"من دست نداره عزیزم.زهرا مامانش براش بیاره بعد دست میزنه به باله های جلوییش این دستشه مامان این دستشه&q...
8 خرداد 1393

اول مامانی بازی کنه!!-کودکان 2 ساله

اکثر مادرها یی که من دیده ام گلایه دارن که با اینکه اسباب بازی های گران و متنوع برای کودک خود خریده اند کودکانشان تمایل به بازی با آنها ندارند در سایت کودک فردا مطلبی راجع به این قضیه نوشته بود "اگر دوست دارید کودکتان بایک اسباب بازی بازی کند اول خودتان دست به کار شوید تا کودک بتواند از شما تقلید کند" زهرا هم اسباب بازیهایی دارد که زیاد تمایل به بازی با آنها ندارد نمونه اش عروسک های ساده ی پلاستیکی است که اینروزها جذابیتی برای کودکان ندارد و من شروع به بازی کردن،خواباندن و حمام دادن آن عروسک کردم و طولی نکشید که زهرا مجذوب آن عروسک ساده شد، گذشته از این بجای خرید روز به روز اسباب بازیهای بیشتر و بیشتر بهتر است بازیهای ب...
8 خرداد 1393

رنگ های اشتباهی!

بهمن ماه 91 بود و هنوز هوا گرم نشده بود روی سکوی جلوی در هال نشسته بودم و زهرا توی حیاط کوچکمان پرسه میزد کمی آن طرف تر چیزی توجهش را جلب کرد و مرا صدا زد "مامان لاکپشت"منظورش کفش دوزکی بود که کنار باغچه افتاده بود واین به دلیل شباهتش به لاکپشت اسباب بازی در مجموعه ی حیواناتش بود که قرمز بود و خانه های سیاه روی لاکش داشت جالب اینجاست که زهرا اسم رنگ ها ا نمیداند ولی شکل رنگ اشتباه با فرم حیوان در ذهنش مانده بود و هرچه مصرانه میگفتم این کفشدوزک است از نظر زهرا همان لاکپشت بود!!! ...
7 خرداد 1393

روزهای سخت من وتو-از پوشک گرفتن

عزیزم انگار از پوشک گرفتن تو سخت ترین کار دنیاست قبل از اینکه برای بار دوم شروع کنم به این کار هفته ها با تو حرف زدم برات توضیح دادم که مثلا دختر عموت و پسر داییهات هما میرن دستشویی یا هر کسی که تو دوستش داری دستشویی میره تو خونه جیش نمیکنه وقتی پو شکت رو باز کردم دیدم در هال رو باز کردی مستقیم رفتی دستشویی و اونجا جیش کردی البته بلد نبودی شلوارت رو در بیاری ولی فعلا به همینم راضیم ولی بعد3 روز انگار دوباره دور خوردیم و رسیدیم سر جای اول....شاید به قول زینب صبوری در مقابل بزرگ شدن مقاومت میکنی...هرچه هست خیلی خسته شدم همش پوشک میاری میدی به من و میگی مامان پوشک از همه شیوه استفاده کردم دیدم درک تو از تشویق فقط بوسیدن و دست زدنه انگار نمیتونی...
4 خرداد 1393