جوجه رنگی
سرگرمی این روزای تو وروجک بازی با جوجه رنگیه اون موقع من بچه بودم عاشق جوجه رنگی بودم ولی حالاااا ...از اینکه دخترم بهش دست میزنه چندشم میشه از اینکه مجبورم بگیرمشون و از اینکه مجبورم آب و دون بهشون بدم هم...راستی کی اینقد تغییر کردم ...خب به هر حال الان که فکر میکنم هزار بار بهت تذکر دادم بهشون دست نزن ،دستتو بشور کثیفن مریض میشی ...و از این دست غرهای مادرانه یادم باشه فردا کمتر بهت گیر بدم ...اینجا جنوبه وسرماش زود گذره و البته اونقدرا هم اذیت کننده نیست اینه که دخملی خیلی راحت تو حیاط میدوه دنبال جوجه هاش تو باغچه که حالا بخاطر اینکه دخملی جایی برای خاک بازی داشته باشه تغییر شکل داده جوجه ها رو میندازه دنبالشون میکنه و صدای خنده ی جگر گوشه ی منه که دلم رو تازه میکنه خدایا شگرت بابت این نعمت...
واما 4ماه و نیم مونده تا پسرم به جمع ما اضاف بشه ولی هنوز نشده بریم براش خرید عمه ی زهرا جون مریضه و بابایی درگیره منم تنهایی نه میخوام و نه میتونم برم خرید حداقل این یکی رو دوست دارم مساوات برقرار بشه دوست دارم با هم بریم خرید مثل موقعی که با ذوق برای زهرا خرید می کردیم پس بازم بیشتر صبر میکنم تا سر بابایی خلوت بشه.
زهرا جون حدودا 3ماهه