زهرا جونزهرا جون، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 16 روز سن داره

برای دخترم زهرا

با طعم عسل شما هم بفرما...

1393/6/4 14:58
212 بازدید
اشتراک گذاری

1-رگ خواب زنها

از دستش عصبانیم کل روز رو دعواش کردم،هر چی ماچ و بوسم کرده هر چی صورتش رو کج کرده و لبخند مظلومانه زده افاقه نکرده عصبانی لباس پوشیدم از پله ها دارم میام پایین ی لبخند بهم میزنه و میگه"مامانی چقد خوشتیپ شدی خیلی خوشگلی"منخندونک باباییش میگه زهرا من چی؟منم خوش تیپم میگه"نه فقط مامانی خوش تیپه تو زشتی" منخندونکخندونک

2-رعایت ادب

دو لوپی داره شکلات میخوره با ناراحتی نگاش میکنم یکی ورمیداره میده به من میگم "نه عزیزم من دوست ندارم"میگه "بگو ممئون(ممنون)"میخندم میگم ممنون عزیزم

3-رطب خورده کی نهی رطب کند

نیم ساعت مونده همسرم برسه سریع میرم آرایش کنم اونم میاد رژ ورمیداره میزنه اما چه رژ زدنی تا روی گونش میکشه کارم تموم میشه بلندش میکنم صورتش رو بشورم بهش میگم"ببین چه بلایی سر صورتت آوردی صورتت رو کثیف کردی...و صورتش رو با آب میشورم میخوام بذارمش پایین که مشتی آب ور میداره صورتم رو میشوره بهم میگه"مامان صورتت کثیپه(کثیفه)"

4-دخترم خانوم شده

میگه ببرم مغازه میگم صبر کن برم چادرم بیارم...بر میگردم می بینم یکی از رو سری های منو مثل چادر پوشیده نگاش میکنم و ذوق میکنم مخصوصا با اون طرز چادر گرفتش میگه"منم چادر سر کردم"عزییییییزم

5-حال گیری

مادر بزرگش رفته مشهد گریه میکنه و میخواد بره دفتر ور میدارم و براش حرم رو میکشم و خودش رو کنار حرم میکشم میگم ببین این زهراست رفته کنار حرم بلندتر گریه میکنه میگه"نه درش باز کن من میخوام برم توی حرم"

پسندها (10)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (6)

باران قاصدک
4 شهریور 93 16:45
سلام عزیزم وااااااااااااای قربون زهرا جونی برم که اینقد ناز و شیرین زبونه
مامانی(برای دخترم زهرا)
پاسخ
خدا نکنه عزیزم ممنون که بهمون سر زدی
واران
8 شهریور 93 0:06
زهرا خانوم دیگه خانومی شده واس خودش
زینب
8 شهریور 93 8:52
عزیزم چه شیرین...ببوس زهرای نازنین رو
مامانی(برای دخترم زهرا)
پاسخ
ممنون عزیزم شما همدیانای گل رو ببوس
بافتنی های ونوشه
8 شهریور 93 16:10
ای جانم
ام حسين
10 شهریور 93 8:59
سلام
مامانی(برای دخترم زهرا)
پاسخ
سلام دوستم دلم برات تنگ شده بود پیدات نبود
مامان هانا و آریا
11 شهریور 93 4:17
عزیزممم چه زبونی میریزه این دخملی