اولین خرید برای نی نی
پنجشنبه با بابایی رفته بودیم بازار که بابایی پرسید "نمیخوای برای نی نی چیزی
بخری؟"منم سریع گفتم "چرا بریم بخریم"رفتم و لباسا رو نگاه کردم 4تا لباس و دوتا کلاه و
ی شلوار ورداشتم چون خیلی لباسا شبیه هم بودن گفتم بذارم وقتی رفتم کنگان اونجا
لباساش قشنگتره بعد همسری پرسید"برای زهرا چیزی نمی خوای؟"زهرا که توجهی
نشون نمیدادو به نظر منم لباساش کافی بود از تلنبار کردن لباسایی که هر کدوم به ندرت
پوشیده میشن خوشم نمیاد بخاطر همین گفتم نه فقط زهرا ی بسته کلیپس متوسط
ورداشت که هر چند میدونستم استفاده نمیکنه ناچارا خریدیم کلا بابستن موهاش به هر
شکلی مخالفه بعد از حساب کردن برگشتیم خونه کمی بعد عمه طاهره اومد لباسارو می
دید زهرا هم نگاه می کرد ی دفعه انگار برق بهش وصل کرده باشن گفت"نه من میخوام اینا
رو بپوشم مال منه مال نی نی نیست من این لباس خال خالیه که عکس ببعی داره رو
میخوام بپوشم من این شلواره رو میخوام..."خلاصه اصرار رو اصرار نتیجه اینکه شلواره رو
پوشید و جر خورد و یکی ازلباسا کمی سایزش بزرگتر گرفته بودیم به سلامت تو تنش رفت
ولی موقع نهار خورشتی شد...اینم اولین خریدای نی نی و این پایین هم دوتا از عکسای
زهرا که خیلی دوستشون دارم